من و به این زودی

تو همه چیم بودی

نگو نه نگو نه

میدونم اون میخواست

که تو باهام بد شی

بری ازم رد شی

نگو نه نگو نه

هرجایی

که تو باهاش اونجایی

خاطره داریم از هم

یه روزی ما دوتایی

اشکایی

که داره تو تنهایی

میریزه رو عکسایی

که تو باهام اونجایی

تو بارون

با تو قدم میزد

من و به هم زد

نگو نه نگو نه

تویی که دستات و

میزاری تو دستاش

خیره ای تو چشماش

نگو نه نگو نه

بی ثمره تلاشم

زدم به آبو آتیش

تا بتونم با تو باشم

نه

نگو عاشق نبودم

به من نگو بی احساس

من بد اما هیشکی

تو رو مثله من نمیخواست

من اگه دارم میرم چون که

میدونم ته این قصه عذابه

من اگه دارم میرم چون که

یه کمی تب عشقه تو بخوابه

نمیتونم برسونم

خودمو به تو نگو نه

تو رو جونه هر دوتامون

از پیشم برو نگو نه

بگو پر میکنی سریع

جای خالیمو نگو نه

نمیتونم برسونم

خودمو به تو نگو نه

تو رو جونه هر دوتامون

از پیشم برو نگو نه

بگو پر میکنی سریع

جای خالیمو نگو نه

مدیونی

اگه فکر کنی میتونم

پات نمی مونم میدونی

خودت همه چیو

مدیونی

اگه فکر کنی میتونم

خودم نمیخوام میدونی

زندگیم تویی تو

نمیتونم برسونم

خودمو به تو نگو نه

تو رو جونه هر دوتامون

از پیشم برو نگو نه

بگو پر میکنی سریع

جای خالیمو نگو نه

نمیتونم برسونم

خودمو به تو نگو نه

تو رو جونه هر دوتامون

از پیشم برو نگو نه

بگو پر میکنی سریع

جای خالیمو نگو نه