مثه آرامش محضه توو چشام زل زدنت

واسه عشقت یه تنه

پا می ذارم رو همه

دل من مال تو و

قلب توام مال منه

“عشقم

بغل تو یه جوریه که انگاری توی بهشتم

از ته قلبم این شعرو فقط واسه ی تو نوشتم

با تو فقط خوبه عاشقی کردن

تو نترس و دلت رو بدش من”

بعد از این قصه ی ما دو تا رو هم

توو کتاب عاشقا حک می کنن

جای شیرین جای فرهاد اسم ماست

که باهاش ترانه ها رو می خونن

خوب نگا کن عزیزم

دنیا هم می دونه

که یه روحیم توو دو تا جسم

تنمون زندونه

تو ازم دور نمی شی

چون توی قلب منی

خودتم بخوای نمی شه

منو از یاد ببری

“عشقم

بغل تو یه جوریه که انگاری توی بهشتم

از ته قلبم این شعرو فقط واسه ی تو نوشتم

با تو فقط خوبه عاشقی کردن

تو نترس و دلت رو بدش من”

زودی رفتی مث یه خواب

منمو نصفه ی راه

نیستی و اسمته بام

فک نمیکردم بری و تنها شم

باز این ساعت شب

نمیبره خوابم دیگه من

نمیشم آدم مث قبل

نمیدونم اصلا کجایی و قلبم

داره میشه تنگ تر اگه میشه برگرد

اخه هیشکی مث تو منو آروم نمیکرد

شاید بهم بگن دیوونم

ولی من هنو منتظرت اینجا میمونم

حالم بده اینو دیگه همه میدونن

چجوری برم ادامشو مگه میتونم

کاش میشد یه نفر

بگه اینا همه خواب بود و

یخبر میرسید از تو بهم زود

دیگه اثر این قرصا نمیزارم روم

بیا ببر منو از تنهاییم بیرون

ما که به هم قول دادیم تا آخرش باشیم

حتی اگه راهی نمونه باقی

هوا شده تاریک بگو الان کجایی