همه یه راز دارن و راز من اونه

خودم می‌خوام بگم دلم نمی‌تونه نمی‌تونه

همین که جاشو توی شهر سراغ دارم

هنوزم عکسشو توی اتاق دارم

نیازی نیست کسی بهش حس منو بفهمونه

تمومه دلم دلم دلم تویی تو قلب من بزرگ شدی

ولی خودت خبر نداری

امون از شبا شبا شبایی که تو فکرتم و تاریکه

منم تویی و اشک جاری ولی خودت خبر نداری

خودم که نه دلم باهاش صمیمیه خودش نمیدونه ولی قدیمیه

از اون علاقه‌های خوب که با چشات نبینیه

همیشه تو دلم باهاش قرار دارم

دوسم نداره داره من چیکار دارم

من از دلم برای اون همیشه انتظار دارم

تمومه دلم دلم دلم تویی تو قلب من بزرگ شدی

ولی خودت خبر نداری

امون از شبا شبا شبایی که تو فکرتم و تاریکه

منم تویی و اشک جاری ولی خودت خبر نداری

این دل پریشون نشده این بازی و باخته

نمیتونم بی تو ، هی بد قلقی کن

بیا و با قلبت این قلب و یکی کن

بیا و بزار تاج دلمو رو سرت خودت قشنگم

خوشگل خودم شده یک قدم دور بشی ازم دلتنگم

هوار هوار تو کوچه های شهر از عشق یارم

من هیشکی و تو دنیا اندازه ی تو دوست ندارم

هوار هوار بیقرارتم خودت میدونی

محاله هیشکی دیگه رو تو قلب من بشونی

عکس های تو واسه برطرف کردن دوریت

کافی نمیشن موندم از این حد صبوریت

این قسمت ما بود یه پا پس یه پا پیش

تقصیر خودت بود که سوزوندی خیلی آتیش

هرجایی که میرم حرف خوبیت همه جا هست

یادم نمیاد عشق تو چشمامو کجا بست

صبرم شده لبریز یا میگی یا میگم

تو عشق منی گفتم و حرف نباشه دیگم