اسیر تو شدم با یه نگاه

وقتی که رد می‌شدی از کوچه

دلمو می‌ذاشتم وسط راه

با تو زندگی مثل قصه‌هاست

کویر سبزه‌ و دریا صورتی

اگه آدما دشمنم بشن

با تو ندارم هیچ شکایتی

تنت برگ درخت زیتونه

لبات رنگ گلای شمدونی

چشات ماه افتاده توی چاه

موهات جنگل سبز و بارونی

دلم می‌خواد که غرق بشم توی

عمیقیِ دریای اون نگات

دلم می‌خواد که یه درخت بید

بشم کنار چشمهٔ صدات

دلم می‌خواد که عاشق تو باشم

با خیال تو بخوابم و پاشم

به جز تو از هرکسی جدا شم

وقتی پیشمی خونه تازه میشه

آرزومه بمونی همیشه

نگو نمیشه

امیدو با بودنت بیار و

مث بارون رو عشقمون ببار و

بذار عطر تو پر کنه هوارو

بیا خونهٔ رویارو بسازیم

به هم عاشقونه دلو ببازیم

به عشق بنازیم

روزاتو با دوست دارم شروع کن

بشو خورشید تو روزام طلوع کن

خوشبختیمونو آرزو کن