ای ﺳﺮزﻣﻴﻦ ﺧﻮرﺷﻴﺪ و ﺻﺒﺢ و ﺳﭙﻴﺪه
از روﺷﻨﺎﻳﻰ ﺑﺮ ﺷﺐ ﻧﻘﺎﺑﻰ ﻛﺸﻴﺪه
رﺧﺖ ﺳﭙﻴﺪه ﻧﻮر ﺑﺮ ﺗﻦ
ﺟﺎن ات ﺣﺮﻳﺮ و ﺟﺴﻢ ات آﻫﻦ
اﻳﺮان ﻣﻦ اﻳﺮان روﺷﻦ
ﻓﺮدای ﻣﺎ را ﻓﺮّ و ﻓﺮوغ و اﻣﻴﺪی
ﺧﻮرﺷﻴﺪ و ﻣﺎﻫﻰ در ﻇﻠﻤﺖ ﺷﺐ دﻣﻴﺪی
ﺑﮕﺬر از اﻳﻦ آﺷﻮب ﺧﻔﺘﮕﺎن راﻫﻰ ﻓﺮدا ﺷﻮ ﺷﺘﺎﺑﺎن

اﻳﺮان ﻣﻦ ای اﻳﺮان ﺗﺎﺑﺎن
در ﻗﻌﺮ ﻧﺎﭘﻴﺪای ﺷﺐ
ﻋﺸﻖ ﺗﻮ آﺷﻴﺎن
ﺧﻮش ﻣﻰ درﺧﺸﺪ ﻧﺎم ﺗﻮ
در ﻇﻠﻤﺖ زﻣﺎن
ﺗﻮ آﺳﻤﺎن ﺷﻮر و ﺷﻜﻮه و ﺳﺮوری ﺗﻮ ﻧﻮری
ﺷﺐ زﻧﺪه داران ﻛﻮﻳﺖ
از ﺗﻴﺮﮔﻰ ﮔﺬﺷﺘﻨﺪ
ﺧﻄ ﻃﻠﻮﻋﻰ دﮔﺮ را
ﺑﺮ ﺑﺎم ﺷﺐ ﻧﻮﺷﺘﻨﺪ

در اوج ﺷﺐ ﻫﺎی ﺑﻰ ﺧﻮاب
ﻣﻬﺮ ﺗﻮ ﺟﻠﻮه ﮔﺮ ﺑﺎد
ﻫﻤﻮاره در ﻧﮕﺎﻫﺖ
ﻫﻨﮕﺎﻣﻪ ای دﮔﺮ ﺑﺎد
ﭼﻪ رازی ﻧﻬﺎن ﻣﺎﻧﺪه در ﺑﻐﺾ ﻃﻮﻟﺎﻧﻰ ﺗﻮ
ﭼﻪ ﻧﺎﮔﻔﺘﻪ ای ﻣﺎﻧﺪه در ﺧﻄ ﭘﻴﺸﺎﻧﻰ ﺗﻮ
ﺑﺎ ﻣﻦ ﺑﮕﻮ از رﻧﺞ ﺷﺐ ﺗﺎرﻳﮏ زﻣﺎن
اﻳﺮان اﻳﺮان ای ﻗﺼﻪ ﺗﺎ اﺑﺪ ﺟﺎودان

در ﮔﻮش ﺟﺎن ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ ﺑﺨﻮان
اﻳﺮان ﻣﻦ اﻳﺮان ای ﻗﺼﻪ ﺗﺎ اﺑﺪ ﺟﺎودان
در ﮔﻮش ﺟﺎﻧﻢ ﺗﺮاﻧﻪ ﺑﺨﻮان
اﻳﺮان ﻣﻦ اﻳﺮان
در ﻗﻌﺮ ﻧﺎﭘﻴﺪای ﺷﺐ
ﻋﺸﻖ ﺗﻮ آﺷﻴﺎن
ﺧﻮش ﻣﻰ درﺧﺸﺪ ﻧﺎم ﺗﻮ
در ﻇﻠﻤﺖ زﻣﺎن

ﺗﻮ آﺳﻤﺎن ﺷﻮر و ﺷﻜﻮه و ﺳﺮوری ﺗﻮ ﻧﻮری
ﺷﺐ زﻧﺪه داران ﻛﻮﻳﺖ
از ﺗﻴﺮﮔﻰ ﮔﺬﺷﺘﻨﺪ
ﺧﻄ ﻃﻠﻮﻋﻰ دﮔﺮ را
ﺑﺮ ﺑﺎم ﺷﺐ ﻧﻮﺷﺘﻨﺪ
در اوج ﺷﺐ ﻫﺎی ﺑﻰ ﺧﻮاب
ﻣﻬﺮ ﺗﻮ ﺟﻠﻮه ﮔﺮ ﺑﺎد
ﻫﻤﻮاره در ﻧﮕﺎﻫﺖ
ﻫﻨﮕﺎﻣﻪ ای دﮔﺮ ﺑﺎد
ﻫﻨﮕﺎﻣﻪ ای دﮔﺮ ﺑﺎد

ای پرسه در خون

قصر شیرین

خاک مجنون

تکیه گاه زخمی من

آه ای وطن

ای رویای من

در هر نفس

در جان و تن

تاریخی از پرپر زدن

آه ای وطن

پای تو باشد در میان

ای چشم دنیا می کی ام؟

جان مرا در هر نفس

ایران بخواهد راضیم

بی نام ایران عشق از

جان جهانم میرود

هر آنچه میخواهی بخواه

ایران بخواهد میشود

این خاک زیر خنجر چنگیز برجا مانده است

صد بار خاکستر شده انقدر زیبا مانده است

پنهان کنید آغوش را از زخم این چشمان بد

جان میدهم تا نام تو ایران بماند تا ابد

پای تو باشد در میان

ای چشم دنیا می کی ام؟

جان مرا در هر نفس

ایران بخواهد راضیم

بی نام ایران عشق از

جان جهانم میرود

هر آنچه میخواهی بخواه

ایران بخواهد میشود

مثل رﻗﺺ ﮔﻞ ﺳﺮﺧﻰ ﺗﻮ ﺑﺎد
گم میشم توی پیچ موهات
ﻣﻴﺮﻳﺰم ﻫﻤﻪ ﺟﻮﻧﻤﻮ ﭘﺎت
می ﭽﺸﻢ ﻃﻌﻢ ﺧﻮﺷﺒﺨت بودنو ﺑﺎت
اﻧﻘﺪ ﻧﺎزی و ﺗﻮ دﻟﻰ
اﺻﻠﺎ ﺗﺎ ﻧﺪاری ﺗﻮ ﻳﻪ دوﻧﻪ ای
وﺳﻄ دﻋﻮا ﻳﻬﻮ ﺑﻐﻠﺖ ﻣﻰ ﻛﻨﻢ
بهم ﻣﻰ ﺧﻨﺪی و ﻣﻴﮕﻰ ﺗﻮ دﻳﻮﻧﻪ ای
از ﻫﻤﻪ دورم و ﺑﻪ ﺗﻮ ﻧﺰدﻳﮏ
ﻋﺸﻘﺖ ﺑﻬﻢ ﻋﻤﺮ دوﺑﺎره ﺑﺨﺸﻴﺪ
ﻣﻴﺒﺎزم اﺻﻠﺎ ﺑﻪ اون ﻧﮕﺎت صدهیچ
ﻳﻪ ﻋﺸﻘﻰ ﻣﺜﻞ ﺗﻮ رو ﺑﺎﻳﺪ دو دﺳﺘﻰ ﭼﺴﺒﻴﺪ
از ﻫﻤﻪ دورم و ﺑﻪ ﺗﻮ ﻧﺰدﻳﮏ
ﻋﺸﻘﺖ ﺑﻬﻢ ﻋﻤﺮ دوﺑﺎره ﺑﺨﺸﻴﺪ
ﻣﻴﺒﺎزم اﺻﻠﺎ ﺑﻪ اون ﻧﮕﺎت صدهیچ
ﻳﻪ ﻋﺸﻘﻰ ﻣﺜﻞ ﺗﻮ رو ﺑﺎﻳﺪ دو دﺳﺘﻰ ﭼﺴﺒﻴﺪ
آﻏﻮﺷﺖ واﺳﻢ ﻣﺜﻞ ﭘﻨﺎﻫﮕﺎﻫﻪ
ﭼﺸﺎت اﻧﮕﺎری ﻳﻪ ﺗﻴﻜﻪ از ﻣﺎﻫﻪ
اومدی ﻣﻨﻮ ﺳﺮ ﺑﻪ راه ﻛﺮدی
ﻧﺬاﺷﺘﻰ ﺑﺮم ﺳﻤﺖ ﺑﻰ راﻫﻪ
اﻧﻘﺪ ﻧﺎزی و ﺗﻮ دﻟﻰ
اﺻﻠﺎ ﺗﺎ ﻧﺪاری ﺗﻮ ﻳﻪ دوﻧﻪ ای
وﺳﻄ دﻋﻮا ﻳﻬﻮ ﺑﻐﻠﺖ ﻣﻰ ﻛﻨﻢ
بهم ﻣﻰ ﺧﻨﺪی و ﻣﻴﮕﻰ ﺗﻮ دﻳﻮﻧﻪ ای
از ﻫﻤﻪ دورم و ﺑﻪ ﺗﻮ ﻧﺰدﻳﮏ
ﻋﺸﻘﺖ ﺑﻬﻢ ﻋﻤﺮ دوﺑﺎره ﺑﺨﺸﻴﺪ
ﻣﻴﺒﺎزم اﺻﻠﺎ ﺑﻪ اون ﻧﮕﺎت صدهیچ
ﻳﻪ ﻋﺸﻘﻰ ﻣﺜﻞ ﺗﻮ رو ﺑﺎﻳﺪ دو دﺳﺘﻰ ﭼﺴﺒﻴﺪ
از ﻫﻤﻪ دورم و ﺑﻪ ﺗﻮ ﻧﺰدﻳﮏ
ﻋﺸﻘﺖ ﺑﻬﻢ ﻋﻤﺮ دوﺑﺎره ﺑﺨﺸﻴﺪ
ﻣﻴﺒﺎزم اﺻﻠﺎ ﺑﻪ اون ﻧﮕﺎت صدهیچ
ﻳﻪ ﻋﺸﻘﻰ ﻣﺜﻞ ﺗﻮ رو ﺑﺎﻳﺪ دو دﺳﺘﻰ ﭼﺴﺒﻴﺪ

نگاهت میکنم در من غمی آرام میگیرد

تویی که ماه از زیبایی تو وام میگیرد
تو را دیدم برای اولین بار تازه فهمیدم

چگونه یک نفر با یم نگاه از شوق میمیرد
جانان من به قلب من نزدیکی چون روح من

جانان من حرفی بزن تا کم شود اندوه من
ادامه‌ قلب من فردای دلت روشن

هر بار صدا زدم تو را شدی آرام من
همیشه غم خوار من غم بی آزار من

تویی که شیرین کرده ای دنیا به کام من
قسم به تار مویت

به آفتاب رویت

که قصد من از زندگی لبخند تو بود
مرا می‌فهمیدی

حال مرا میدیدی

اگر کسی مانند تو دلبند تو بود

همین بود میگفتی دوسم داری منو؟

همین بود میکفتی که کم داری منو ؟

بدون من هیچ جایی نرو

غصه نخور داریم همو

همین بود ؟

منم بیخیالت میشم

تو شکوندی قلب اون که تورو نازت میکرد

بگو هرکی جای من بودش چیکارت میکرد

من چه ساده ام که هنوزم نگرانت میشم

هنوز تا یه بارون میاد

میره قلبم برات

نمیدونم تورو

ولی دل من تنگ زیاد

تا یه بارون میاد

دارم حرف باهات زیاد

منو برگردون اون روزا

که دوسم داشتیا

نه پشیمون نیستم چون واقعی بود حس من

تو ولی عمرا کنی پیدا یکیو مثل من

من با دلم اومدمو تو با دروغات اومدی

بازی با قلب آدمو خوب بلدی ، خوب بلدی

تو ازم دورشی میشه جال و جنجال

منو نخوای تو یکبار ای وای زبونم لال

همه جا چو افتاده همه جای بندر

شدیم عاشق دلبر بگو از تو کی بهتر

خون به جگر کردی

منو تو در به در کردی

همه شهرو خبر کردی

ولی نگفتی بله

تو آتیش میسوزونی

نه میری و نمیمونی

میدونم که میتونی

ولی نگفتی بله

مرحباً یا مرحبا ( سلام ، خوش آمدی )

حیاتی ولله مرحبا (به زندگی من خوش آمدی )

سر تا پاتو من طلا

میگیرم بگو مرحبا ( به معنای افرین ، احسنت )

یه جوری چشات ناز داره

که دلم باز داره

دیوونه میشه آره

خبر نداری

دل به دلت میبندم

دورتو‌ میگردم

شدی دوای دردم

خبر نداری

عشق قدیمی نافرجام بی تو ماند این دل ناکام

من بی تو تنهاترین تنهام بی تو یخ بست این دستام

رفتی و جانم رفت روح و روانم رفت

عاشقانه میزند دل به سینه سنگ تو

کاش هنوز ادامه داشت قصه ی قشنگ تو

کار گذشته دیگر از کار یار من خدانگهدار